بروزرسانی: 24 خرداد 1404
درباره غذا به انگلیسی؛ اصطلاحات ضروری
فرض کنید نشسته اید با دوست بین المللی تان که تازه به تهران آمده و دعوت کرده اید برای صرف غذا. موقع سفارش غذا یا حرف زدن درباره تغذیه، کلمات و اصطلاحات انگلیسی که مخصوص غذا هستند، واقعا به کارتان می آید. اما چقدر از آن ها را می شناسید؟ اگر دنبال یادگیری اصطلاحات ضروری درباره غذا به انگلیسی هستید، با من همراه باشید؛ این مقاله دقیقا برای شما نوشته شده.
غرق شدن در دنیای اصطلاحات غذایی انگلیسی مثل یک سفر طعم دار می ماند؛ هم جذاب و تازه است و هم کاربردی! برای هرکسی که به یادگیری زبان انگلیسی علاقه دارد و می خواهد درباره تغذیه و آشپزی بهتر صحبت کند، شناخت این اصطلاحات مثل داشتن یک کلید طلایی است. فکر کنید وقتی می خواهید از دوست انگلیسی تان درمورد «fast food» یا «healthy diet» حرف بزنید، چقدر راحت تر و با اعتماد به نفس تر خواهید بود. البته بیشتر اوقات اصطلاحات مخصوص غذا، طعم فرهنگی و اجتماعی هم دارند؛ مثلاً واژه های مثل “comfort food” یا “junk food” حس و حال خاصی به کلمات می دهند.
اصطلاحات پایه ای غذا به انگلیسی که باید بدانید
اگر تازه شروع کردید، بهترین راه این است که از پایه شروع کنید. کلمات مثل “meal” (وعده غذایی)، “snack” (میان وعده)، “dish” (غذا)، “ingredients” (مواد اولیه)، “recipe” (دستور پخت) و “tasty” (خوشمزه) جزو اولین اصطلاحاتی هستند که حتما باید یاد بگیرید. البته یادتان باشد که این ها فقط کلمات ساده نیستند، بلکه در جملات و مکالمات روزمره به وفور استفاده می شوند و بدون آن ها تقریبا حرف زدن درباره تغذیه و غذا سخت است.
مثلاً موقع سفارش در رستوران انگلیسی زبان ها، اگر بلد باشید “I’d like to order the grilled chicken, please.” یعنی «می خواهم مرغ کبابی سفارش بدهم»، چه حس خوبی به شما دست می دهد! یا وقتی بخواهید بگویید غذایی خیلی تند است، کافی است بگویید: “It’s too spicy for me.” این نمونه های ساده اما کاربردی، پایه ای برای یادگیری اصطلاحات تخصصی تر هستند.
اصطلاحات تخصصی تر تغذیه و آشپزی
حالا که با کلمات پایه تا حدودی آشنا شدید، نوبت به اصطلاحات تخصصی تر می رسد؛ که برای کسانی که علاقه دارند درباره تغذیه حرفه ای تر صحبت کنند، حیاتی است. کلماتی مثل “organic” (ارگانیک)، “gluten-free” (بدون گلوتن)، “calories” (کالری)، “nutrients” (مواد مغذی)، “balanced diet” (رژیم غذایی متعادل) و “superfoods” (غذاهای سوپر) نمونه هایی هستند که حتما باید در مکالمات روزمره یا هنگام مطالعه مقاله های تغذیه به کار ببرید.
مثلا وقتی دوستتان سوال می کند: “How many calories are in this meal?” یعنی می خواهد بداند این غذا چقدر کالری دارد و شما اینجا می توانید پاسخ دقیقی بدهید. یا درباره رژیم غذایی حرف بزنید و اصطلاح “balanced diet” را به کار ببرید. تحقیقی از معتبرترین منابع تغذیه مثل سازمان جهانی بهداشت (WHO) نشان می دهد کسانی که با این اصطلاحات آشنا هستند، بیشتر می توانند سبک زندگی سالم و درست داشته باشند.
حالا چند اصطلاح عامیانه و جالب هم یاد بگیریم!
غذایی که فقط انرژی بدهد ولی مفید نباشد، در زبان انگلیسی می گویند “junk food”. از طرفی، وقتی می خواهیم بگوییم به غذایی عاطفی یا خاطره انگیز علاقه داریم، معادلش “comfort food” است؛ مثلا “Mom’s soup is my favorite comfort food.” این اصطلاحات نشان می دهند که غذا فقط خوشمزگی نیست، بلکه روحیه و احساسات ما را هم درگیر می کند. یادم می آید یک بار در کانادا وقتی گفتم “I really need some comfort food now!” یک دوست محلی فوری گفت: “You mean like pizza and ice cream?” چقدر خنده دار بود چون برای هر کسی مفهوم متفاوتی دارد.
اصطلاحات درباره نحوه پخت
در مورد نحوه پخت غذا هم اصطلاحات مهمی وجود دارد که خوب است بلد باشید. کلماتی مثل “boil” (جوشاندن)، “fry” (سرخ کردن)، “grill” (کباب کردن)، “bake” (پختن در فر)، و “steam” (بخارپز کردن) خیلی کاربردی هستند. مثلا اگر با دوست انگلیسی خود درباره غذاهای مورد علاقه تان صحبت می کنید، می توانید بگویید: “I love grilled vegetables because they have a smoky flavor.” حتما این جور نکات کوچک باعث می شود حرف هاتان طبیعی تر و ماهرانه تر به نظر برسند.
کمی طنز؛ اشتباهات رایج
اجازه بدهید یک خاطره بامزه تعریف کنم: یکی از دوستانم در اولین مکالمه اش با یک انگلیسی زبان گفت: “Can I have a salt?” که کمی خنده دار بود چون فکر می کرد «سالت» مثل یک غذا یا نوشیدنی است! درواقع “salt” را به صورت غیرقابل شمارش به کار می بریم و باید می گفت “Can I have some salt?” پس همیشه یادتان باشد تفاوت های ظریف دستور زبان را رعایت کنید. این خطاها برای همه پیش می آید، پس نگران نباشید و به یادگیری ادامه دهید.
برای جمع بندی هم یک توصیه دارم؛ یادگیری اصطلاحات درباره غذا و تغذیه نه تنها دانش زبانی شما را بالا می برد، بلکه ارتباطات اجتماعی تان را نیز غنی تر و جذاب تر می کند. مثلا وقتی در جمع دوستان درباره عادات غذایی صحبت می کنید، بتوانید با اصطلاحات حرفه ای هم حرف بزنید، قطعا تاثیر خیلی بهتری خواهید گذاشت.
در نهایت، به یاد داشته باشید تغذیه موضوعی است که همه را به هم مرتبط می کند؛ چه فارسی زبان باشیم چه انگلیسی زبان. پس یاد بگیریم چطور با زبان دوم در این حوزه ارتباط برقرار کنیم و دنیای طعم ها را بهتر بشناسیم. آیا آماده اید فصل جدیدی در یادگیری زبان انگلیسی را با موضوع غذا و تغذیه شروع کنید؟ من که همین الان دلم برای یک پیتزای داغ انگلیسی زبان ضعف رفته!
سوالات پرتکرار درباره اصطلاحات غذا به انگلیسی
- 1. بهترین راه برای یادگیری اصطلاحات غذا به انگلیسی چیست؟
- تمرین با گفتگوهای روزمره، دیدن ویدیوهای مربوط به آشپزی و مطالعه مقالات تغذیه به زبان انگلیسی بهترین روش ها هستند.
- 2. چه کلماتی برای شروع یادگیری اصطلاحات غذا مناسب اند؟
- کلمات پایه ای مثل meal, snack, dish, ingredients و recipe بسیار کاربردی هستند.
- 3. آیا دانستن اصطلاحات تغذیه به بهبود سلامتی کمک می کند؟
- بله، با درک بهتر اصطلاحات تغذیه می توانید انتخاب های سالم تری داشته باشید و رژیم غذایی بهتری دنبال کنید.
- 4. اصطلاح “comfort food” یعنی چه؟
- به غذاهایی گفته می شود که به خاطر طعم یا خاطرات خوب، حالت احساسی و آرامش بخش دارند.
- 5. مهم ترین نکته در استفاده از اصطلاحات غذا به انگلیسی چیست؟
- دقت در نوع کلمات شمارشی و غیرشمارشی و تمرین مکرر، نکته کلیدی است.
خلاصه اصطلاحات ضروری درباره غذا به انگلیسی
| اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | کاربرد مثال |
|---|---|---|
| Meal | وعده غذایی | I’m having a meal with my friends. |
| Snack | میان وعده | I eat a snack between lunch and dinner. |
| Ingredients | مواد اولیه | The ingredients for this recipe are simple. |
| Junk Food | غذای ناسالم | Fast food is often considered junk food. |
| Comfort Food | غذای دلپذیر و آرام بخش | Soup is my favorite comfort food. |
| Gluten-Free | بدون گلوتن | She prefers gluten-free bread. |
| Calorie | کالری | Check the calories before eating. |
| Grill | کباب کردن | I like grilled chicken. |
| Boil | جوشاندن | Boil the potatoes for 10 minutes. |
نویسنده: کارشناس زباندان و تغذیه؛ اهل تهران